اشعار زیبای حافظ درباره نوروز
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.



اشعار زیبای حافظ درباره نوروز
نوشته شده در چهار شنبه 14 اسفند 1398
بازدید : 312
نویسنده : محمد حسین دریایی پور

 می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش

که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی

 

نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه

ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی

 

جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده

جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی

حافظ

 

شعر در مورد نوروز ,شعر درباره نوروز

شعر در وصف بهار از حافظ 

 

ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

 وجه می می‌خواهم و مطرب که می‌گوید رسید

 

شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه‌ام

بار عشق و مفلسی صعب است می‌باید کشید

 

قحط جود است آبروی خود نمی‌باید فروخت

باده و گل از بهای خرقه می‌باید خرید

 

گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش

من همی‌کردم دعا و صبح صادق می‌دمید

 

با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ

از کریمی گوییا در گوشه‌ای بویی شنید

 

دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک

جامه‌ای در نیک نامی نیز می‌باید درید

 

این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت

وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید

 

عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق

گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

 

تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد

این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید

حافظ

 

شعر در وصف بهار,شعر سال نو

اشعار حافظ در مورد نوروز

 

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

 وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

 

صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست

فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

 

ز میوه‌های بهشتی چه ذوق دریابد

هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید

 

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب

به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

 

ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز

که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

 

چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد

که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید

 

من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت

که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید

 

بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب

که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید

حافظ

 

 

شعر در مورد نوروز ,شعر درباره نوروز

شعر در مورد نوروز 

 

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

 

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

 

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

 

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

 

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

 

 گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

 

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

حافظ

 

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته 



:: برچسب‌ها: اشعار زیبای حافظ درباره نوروز , حافظ , نوروز , شعر ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: